عارضه اي عجيب در گيتاريست ها

۱۷ بازديد

زخمهاي دست گيتاريستها اغلب به دليل گيتار زدن مداوم و عدم استراحت بين تمرينها است.
اگر چه درد بيشتر در ناحيه دست آنها احساس مي شود، اما معمولاً دليل دردها را بايد در ذهن جست وجو كرد.
همان گونه كه تركيب صحيح صدا و سكوت منجر به موسيقي گوش نواز است،
تركيب صحيح استراحت و تمرين لازمه سلامت نوازنده است.

در سال ۱۹۸۷، برايان گُر۴ در حال ارائه رپرتوار حرفه اي خود بود،
اما تمرين زياد و ترجمه تعدادي كتاب از زبان آلماني به انگليسي منجر به درد تاندون دستهاي او شد كه سه سال به طول انجاميد.
هر روز بيماري او وخيم تر مي شد تا جايي كه حتي نمي توانست در را باز كند.
پزشكان به او توصيه كردند كه مچ دستش را عمل كند، اما او قبول نكرد.
برايان ماساژ درماني، كلاس يوگا، طب سوزني و روان درماني را جايگزين عمل كرد و نوع نشستن خود را نيز تغيير داد.
پس از سه ماه دردهاي او از بين رفت و دوباره به سراغ ساز محبوب خود گيتار رفت.
پس از مدتي درد مجدداً به سراغ او آمد و شش ماه او را آزار داد.
برايان مي گويد به دليل اينكه يوگا كار مي كرد اين بار توانست با درد به راحتي كنار بيايد.
او سيمهاي گيتار را نيز شل تر كرد كه آسيب كمتري به دستهاي او وارد شود.

برايان متوجه شد هنگامي كارهايش موفق تر است كه گيتارش سيم نرم تري دارد.
او تركيبي از سيمهايي را با سختي متوسط و پايين انتخاب كرد
زيرا معتقد بود سيم بسيار نرم كيفيت صدا را پايين مي آورد.
برايان مي گويد:
«من براي خودم برنامه روزانه تنظيم كردم؛ قبل از شروع تمرين يوگا و پس از آن بيست دقيقه تمرينات قدرتي دست انجام مي دادم.
با تمركز حواس گيتار مي نواختم و هنگامي كه امكان داشت از سه سيم به جاي پنج سيم استفاده مي كردم.»

آموزشگاه موسيقي

يكي ديگر از گيتاريستها نيز دچار عارضه عجيبي به نام فوكال دايستونيا شد.
دانشمندان هنوز نتوانسته اند دليلي براي اين عارضه بيابند.
چند انگشت بيمار به يك باره از كار مي افتد بدون اينكه دردي داشته باشد.
او به مراكز درماني مختلفي مراجعه كرد؛
زيرا اين امر باعث مي شد كه نه تنها چند قرارداد مهم را از دست بدهد بلكه به شهرت او نيز لطمه وارد شود.
او تحت درمانهاي مختلفي قرار گرفت ولي بهبود نيافت.

چند سال بعد او دوباره شروع به نواختن ساز كرد، اما اين بار فقط از انگشت شست و سبابه دست راست خود استفاده مي كرد.
اين وضعيت ادامه داشت تا اينكه او چيزهايي در خصوص چگونگي كار گروهي عضلات شنيد.
تا آن زمان فكر مي كرد كه فقط عضلات پايين ساعد دست در نوازندگي نقش ايفا مي كنند؛
اما او متوجه شد كه عضلات ديگر دست نيز در اين امر دخالت دارند.

هنگام تمرين او در خيال خود تصور مي كرد كه عضلاتش از نوك انگشتان تا نقطه اي در پشت شانه هاي خود جايي كه دستها به بدن متصل مي شوند در حال حركت است.
بعد از گذشت يك سال انگشت وسط او كاملاً شروع به حركت كرد
و سال ديگر انگشت دوم او. پس از سه سال تمام انگشتان او به حالت طبيعي باز گشتند.
در اين مدت او همچنين با پزشكي مشورت كرد كه به او توصيه كرد شنا كند.
او مي گويد: «گرچه شنا به بهبودي بيماري ام كمكي نكرد،
اما باعث شد احساس سلامتي بيشتري بكنم؛
به علاوه بدانم كه چگونه بدن كار مي كند و چگونه مي توان به تن آرامي دست يافت.»

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.