نگاهي به بازار سازندگي ساز

۳ بازديد

در اين روز‌ها وضعيت اقتصادي در حوزه سازندگي ساز اصلاً مناسب نيست.
همين چند روز پيش بود كه ۲ نفر از همكارانم كه
يكي جواني با ۱۰ سال سابقه كار و
ديگري استادي با ۲۵ سال سابقه كار بود،
گفتند مي‌خواهند كارگاه‌هاي خود را تعطيل كنند و به هر كاري جز ساختن ساز بپردازند.
در سال‌هاي پيش تابستان كه مي‌شد، خانواده‌هايي كه بچه‌هايشان را به كلاس‌هاي موسيقي فرستاده بودند،
براي خريد ساز مي‌آمدند. اما امسال اصلاً اينگونه نبود.
علت اصلي مشكلات ما در عرصه سازندگي ساز،
اقتصاد بيماري است كه كل جامعه را با مشكل مواجه كرده است.

از سوي ديگر، موسيقي هنوز هم به عنوان يك موضوع بحث‌برانگيز مطرح است.
ما سازندگان ساز بيمه هستيم،
اما روي كارت بيمه ما واژه «موسيقي» را ننوشته‌اند،
بلكه نوشته‌اند فعالان حوزه كتاب و ساير شاخه‌هاي هنري.
وقتي صداوسيما ساز را به مردم نشان نمي‌دهد و اين صنعتِ دستِ ايرانيان،
هيچ زمينه‌اي براي معرفي و شناسانده شدن ندارد، طبيعي است كه به وضعيتي كه امروز داريم دچار باشيم.

چند روز پيش بود كه يك هنرجوي تار سازش را براي دومين بار نزد من آورد،
به قدري خطوط موجود در بدنه ساز ريز بود كه گفتم اين ساز از چوب ساخته نشده،
اما او مدام مي‌گفت اينطور نيست.
وقتي مشغول تعمير شدم، متوجه شدم چوب‌هاي خُرد را با خاك اره كنار هم چسبانده
و به عنوان چوب تحويلش داده‌اند.
صداي ساز اصلاً خوب نبود.
متوجه شدم ساز چيني است.
به طعنه به جوان گفتم تنها كافي است خرك سازت را روي يك تار «يحيي»
(تار يحيي از بهترين سازهاي ساخته شده است، يحيي خود از نامداران ساختن ساز بود) قرار دهند،
آن ساز هم ارزش خود را از دست خواهد داد.

آموزشگاه موسيقي

مشكل ديگري كه در عرصه سازندگي ساز با آن مواجه هستيم،
باندبازي‌هاي بعضي از نوازندگان با سازندگان ساز است؛ به اين صورت كه بازار را قبضه كرده‌اند
و اجازه نمي‌دهند كار ديگران آنگونه كه بايد، ديده شود.
براي توضيح بيشتر لازم است اين نكته را بگويم كه اگر يك ساز خوبِ يك‌ميليون توماني را به دست يك هنرجو بدهيد
و او آن ساز را به كلاس ببرد، استادش با چند لحظه ساز زدن مي‌گويد سازت به درد نمي‌خورد.
هنرجو هم به واسطه اعتمادي كه به استاد خود دارد، حرف او را قبول مي‌كند.
در ادامه، استاد مي‌گويد خودم برايت يك ساز خوب فراهم خواهم كرد.
اين‌گونه است كه ساز يكي از اين سازندگان را به هنرجو مي‌دهد و خوش هم درصدي از وجه آن را براي خود برمي‌دارد.

متأسفانه امروز بيشتر سازهايي كه از اين مسير به دست شاگردان مي‌رسند، مشكل زيادي دارند.
به طور مثال، حتماً بعد از دو هفته گود مي‌شوند و چوب‌شان خاصيت اوليه را از دست مي‌دهد.
در صورتي كه سازهاي بزرگ مردي مثل «عشقي» تا سال‌ها بعد از ساخت اصلاً هيچ تغييري نمي‌كرد
و از استحكام قابل توجهي برخوردار بود.

در مورد قيمت بالاي برخي از سازهاي موجود در بازار هم بايد بگويم
وقتي بنزين و ميوه و گوشت گران مي‌شوند،
سازنده ساز مجبور است تا حدودي قيمت هنر دست خود را افزايش دهد.
از سوي ديگر، يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود برخي ساز‌ها به نسبت گران باشند، امضاي سازنده آنهاست.
امضاي برخي از استادان، خودش به شما اطمينان مي‌دهد كه ساز خوب و ماندگاري داريد.
دليل شهرت تار «يحيي» و «عشقي» هم همين بود كه آنقدر با دقت و حساسيت كار كرده بودند
كه توانسته بودند بدون داشتن رسانه‌اي خاص، جايگاه خود را در عرصه هنر پيدا كنند.

يكي از معضلاتي كه در عرصه سازندگي ساز با آن مواجهيم،
اين است كه ساز ايراني مربوط به موسيقي ايراني است و صادرات آن چندان محلي از اعراب ندارد.
از سوي ديگر حتي اگر قرار باشد بخشي از ساز‌ها را
به سرزمين‌هايي مثل هلند كه تعدادي از مردمش دوستدار موسيقي ايراني هستند بفرستيم،
دست و پاي ما بسته است.

كلاس موسيقي

بنابراين حجم قابل توجهي از توليد در اين عرصه مربوط به مصرف داخل كشور است.
وضعيت امروز بازار ساز هم چندان مناسب نيست.
ميزان فروش تا حد قابل توجهي كاهش پيدا كرده و بازار هم در دست افراد خاصي ايت كه به واسطه روابط‌شان سازهاي ضعيف را دست مردم مي‌دهند.
از سوي ديگر صدا و سيما هم هنر موسيقي را به رسميت نمي‌شناسد.
فرض كنيد اگر در تلويزيون يك كودك ۱۰ساله را نشان مي‌دادند كه در حال نواختن ساز است
از فردا چند كودك براي خريدن ساز و اسم‌نويسي در آموزشگاه‌هاي موسيقي مي‌آمدند.
سازندگان ساز درايران امنيت شغلي مناسبي ندارند
و با توجه به وضعيت كلي اقتصاد كشور خيلي از آن‌ها شغل خود را‌‌ رها كرده‌اند.
خانه موسيقي هم با وجود آنكه كانون سازندگان سازش ۱۲۰ هزار نفر عضور دارد
اصلا براي سازندگان كاري نكرده است.
حتي چند سالي است كه عملا اين كانون منحل شده.

خيلي از سازندگان ساز در ايران هستند كه سازشان مثل پينوكيو است يعني سر و دست و بيني و… دارد
اما روح ندارد. در صورتي كه من و خيلي از همكارانم علاوه بر ساختن ساز نوازنده هم هستيم.
بنابراين لطافت‌هاي صدايي را بهتر درك مي‌كنيم.
ساختن ساز علاوه بر كار با چوب و چسب و… به درك مناسبي از صدا هم نياز دارد.
در پايان بايد بگويم اگر علاقه‌ام به اين كار و البته خانه‌اي كه از پدر برايم باقي مانده نبود
نمي‌توانستم ساختن ساز را ادامه دهم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.