ساليان درازي است كه موسيقي ميان مردم جاري است.
اولين بار نشانه هاي نواختن موسيقي در آسيا و در حدود چهار هزار سال پيش ديده شده است.
در آن زمان هر جامعه اي موسيقي را با ابزار مرسوم و سبك و سياق خود مي نواخت،
اما اينكه موسيقي با چه ابزاري و چه سبكي نواخته شود ،
چندان اهميت ندارد آنچه كه اهميت دارد اين است كه موسيقي عامل نزديكي قلب ها و مردم به يكديگر است.

در ابتدا شايد اين موسيقي بوده كه از فرهنگ مردم نشات مي گرفت و آينه اي از آداب و رسوم و اتفاقات زمان خود بود
اما به مرور و با گذشت زمان كم كم موسيقي بخشي از فرهنگ هر مرز و بومي شد
و به عنوان ركني از اركان جامعه بر فرهنگ، تاثير انكار ناپذيري گذاشت.
فرهنگ عبارت است از انديشه مشترك يا ويژگي هاي فكري يك جامعه يا ملت.
فرهنگ موروثي نيست و وجود مستقل از خود ندارد و در همه ي زمانها از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته
و بعنوان يك ساختار اجتماعي شناخته مي شود.
به طور كلي مي توان گفت كه هم فرهنگ بر موسيقي اثر مي گذارد
و هم موسيقي بر فرهنگ و اينكه تاثير كدام يك بيشتر است بستگي به عوامل متعددي دارد و بسيار نسبي است.

معمولاً هنرمندان و به ويژه شاعران از پيشگامان و تاثيرگذاران بر تحولات اجتماعي، سياسي و فرهنگي بوده اند.
اين عده به علت داشتن تفكري متفاوت، خلاق و در عين حال برخورداري از ذوق هنري همواره درد جامعه را بهتر درك كرده
و در قالب شعر و موسيقي از بطن جامعه، مشكلات و معضلات روز سخن گفته اند.
موسيقي نشات گرفته از احساس افراد بوده پس به سادگي بر احساسات ديگران تاثير مي گذارد
و درصورت برخورداري از جذابيت و خلاقيت كافي به مرور در جامعه تسري يافته و بر سطحي وسيع تر تاثير مي گذارد
و فرهنگ را دستخوش تغييراتي هرچند اندك مي كند،
اين تغييرات كوچك در طي زمان رشد كرده و تغييرات اساسي را در هر فرهنگي شكل مي دهد.

كلاس موسيقي

تاثير موسيقيمعمولاً بر نسل جوان بيش از ساير اقشار جامعه است.
سبك موسيقي مورد علاقه افراد مي تواند نشان دهنده طبقه فرهنگي آن فرد نيز باشد،
لذا سبك پوشش، گويش، رفتار و… همه و همه نشان از ميزان گره خوردگي عميق فرهنگ و موسيقي دارد.

موسيقي براي مدت طولاني تنها خاص فرهنگ هر نقطه اي از اين كره خاكي بود
اما به مرور و با گسترش مرزها و حركت به سمت دهكده جهاني شدن موسيقي تبديل به ابزاري براي انتقال فرهنگ به نقاط دوردست شد،
موسيقي با حركت خود در ميان ملل مختلف، فرهنگ خود را نيز يدك مي كشد
و آن را با فرهنگ و موسيقي آن ناحيه تلفيق مي كند و از اين طريق بر فرهنگ آن مرز و بوم به صورت ريشه اي و آهسته تاثير مي گذارد.

به همين سبب امروزه در كشور عزيزمان شاهد سبك هاي بسيار متنوع و تلفيقي موسيقي ايراني با ساير انواع موسيقي از اقصي نقاط دنيا مي باشيم
كه نشان از تاثير ساير فرهنگ ها و تغيير فرهنگ ايران زمين در طي دوران مي باشد.
البته لازم به ذكر است كه اين تبادل فرهنگي در ميان ملل مختلف لازمه پيشرفت و تكامل هر جامعه اي بوده
و فرهنگ اگر همگام با دنيا پيش نرود و پايبند به فرهنگ سنتي و قديمي خود بماند،
دچار انحطاط شده و در نهايت محكوم به فنا است. پس تاثير موسيقي بر فرهنگ ضمن اينكه انكارناپذير است،
تاثيري مثبت بر پويايي و پيشرفت جوامع نيز دارد.
مهم نيست كه مانند هم صحبت كنيم يا نه مهم اين است كه موسيقي بر روح اثر مي گذارد
و اين تاثير ميان مردم دنيا يكسان است چرا كه موسيقي زبان مشترك مردم دنياست.